For all those times                you stood by me



 

برای تمام لحظاتی که کنارم ایستادی

 

For all the truth            that you made me see

 

برای همه حقیقتی که تو ساختی تا ببینم

 

For all the joy              you brought to my life

 

برای همه لذتی که تو آوردی به زندگیم

 

For all the wrongs             that you made right

 

برای همه اشتباهاتی که تو درست کردی

 

For all the love                      I found in you 

 

برای همه عشقی که من در تو پیدا کردم

 

Never let me fall                  

                  

                  هرگز اجازه نده بیافتم

 

I will be forever                  thank full, BABY

 

 

    من برای همیشه خواهم بود


دستشو گرفتم و آوردم پیش خدا گفتم  من همینو میخوام...گفت بهتراز اینو

واست کنار گذاشتم پامو کوبیدم زمین

گفتم من فقط و فقط همینو میخوام آروم زیر لب گفت آخه قولشو به یکی

دیگه دادم!...


دلشکسته بودم...کنار پنجره سیگار میکشیدم...

خسته بودم...

آنقدر خسته که یادم رفت بعداز آخرین پک

سیگارم را پایین پرت کنم نه خودم را...

  خدا جووووووووون دلم گرفتهههههههههههههه


 

عشق چیست که همه از آن سخن میگویند؟

ع:عبرت زندگی

ش:شلاق زمانه

ق:قصاص روزگار.

اما افسوس و صد افسوس که شلاق زمانه را خوردم

و قصاص روزگار رتا کشیدم اما عبرت نگرفتم..


وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...

دیگه نمی تونن مثل قبل دوست باشن....

چون به قلب همدیگه زخم زدن...

نمی تونن دشمن همدیگه باشن...

چون زمانی عاشق بودن...

تنها می تونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن....



ڪًـالـ ــرے لـِـيــ ــבے

دلم یک دنیا تنهایی می خواهد 

با یک عالمه تو

وتمام گوشه کنارهای آغوشت...

دلم ذره ای مردن میخواهد !

 فقط میخواهم بدانم من اگر نباشم

تمام مشکلات حل میشود ؟؟!!

ـآهــے انســآטּ בستـــ بـہ פֿـوבڪشـے مـے زنــב

نـہ اینـڪــہ 
تـیغـ
 بـرבآرב و رگـشــ رآ بـزنـــב نــــہ

فقط قیـــב 
اפـسـاسشــ رآ مـے زنــב...

 
 

ِدَلمــ گِرفتـ ـهـ اَز ایـטּ شَهـ ــر
کهـ آدَمــ هآیَشــ هَمچـ ــوטּ هَوآیَشــ
نآپآیدآرَنـ ــد ...
گآهـ آنقـَ ــدر پآکـ کهـ باوَرَتــ نِمے شـَ ــوَد
گآهـ آטּ چنـ ــاטּ آلودهـ کهـ نَفَسَــــــــتـ ـ ـ ــ ـ مے گیـ ــرد!!...


تمــام شــد

خط کشیــدم روی تمــام خاطــرات

قدرت خواست ........نداشتم

داغونــم کــرد تصــورات  خیالی

ای مسافر بــگذر از روی خاطراتــت

رد پــایت را محــو کـــن

خسته شدم از رد پــاهای سرابــی

پیــر شده روزگـــارمــ

چشمــانم راه را نمــی یــابد

دل بستــه  ئ تــکراره  رفتــنم

مــرا با خاطــرات دگر کــاری نیــست

فــراری شده  ذهنم از خــاطرات

ایــن وجود ناتــوان مــن!

گسترده خیــال شما نیست

حـــــرف رفتن خاکستـــرش کــرد ........

دلـــــــم یک آمدن میخواهد بدون هیچ رفتـــنی


عکس های منتخب و زیبا با مضمون تنهایی

ثانیه های آخـــــــر امشب است 

شب دراز است و مرغ سحر خــواب!

هم صدای جیر جیرک ها! پشت یک صدای نامفهوم

هم صدا شدن با آدمک ها لال کرده بغضم را

تکرار شد روزگاره عروسک  های  مترسک وار

خالی شد بغض ساعت بر سر ثانیه ها

میان باور عشق مبهوتم من خود نیز عاشقم

عاشق کسی که نازم را به زبان نمیکشد

اما بیشتر از همه دست های زبانی گرمیه دستش را احساس میکنم

من عاشق خدایی شده ام که مرا به سوی خود میکشاند

با من سخن از درد نگو من خود کشیده ء درد تمام روزگارم

آنچنان دردی به سینه دارم که خدایمــــــــ میداند

خیلی دردها را خدا میداندو شاید صلاح همین باشد


از دیدن بعضی صحنه ها
نه حق داری داد بزنی
نه حق داری گله کنی !
.
چون دیگه به تو “هیچ ربطی” نداره
.
بادیدن بعضی صحنه ها فقط خرد می شی !
یه صحنه
مثلِ
این . . .
اگه پسر باشی موهات می ریزه
اگه دختر باشی قطره قطره ی اشکات


دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند ؟
گفته بودم مردم اینجا بدند !
ای دلم زهر جدایی را بخور ...
چوب عمری با وفایی را بخور ...
دیدی ای دل ساقه ی جانت شکست ؟
آن "عـزیـزت" عهد و پیمانت شکست ؟؟؟؟؟؟!!
دیدی ای دل در جهان یک یار نیست ؟
هیچکس در زندگی غم خوار نیست ؟
دیدی ای دل حرف من بیجانبود ...؟
جای ما از اولش اینجا نبود ...؟
ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت ؟؟؟؟؟؟!!
خنده ای بر خاطراتت كرد و رفت؟!!
آه عجب کاری به دستم داد دل ...
هم شکست و هم شکستم داد دل ....!


ای کاش می فهمیدی قهر میکنم تا دستم را محکم تر بگیری

وبلند تر بگویی:بمان...

نه اینکه شانه بالا بیندازی و آرام بگویی:هر طور راحتی...!


مردی نزد روانپزشک رفت و از غمی که در سینه داشت سخن گفت.

 روان پزشک پاسخ داد : در شهر دلقکی ست که مردم را میخنداند

 و شاد میکند نزد او برو تا غم خود را فراموش کنی ،

مرد لبخند تلخی زد و گفت : من همان دلقکم!!!


ی ســـــــوال !

بــا اجــازه ی عــشــقِ جـدیــدت، هــر شـــــب بـه خـوابِ مــــن مـــیـــای ؟؟؟


از خودم دور میشوم


تا به تو نزدیکتر باشم


این روزها . . .


" خیال "


تنها راه با تو بودن است !

 

 

بغض


دست هایی ست


که از بیم آغـــــوش شدن


توی جیبم محــــکم مشت کرده ام


وقتی عابری که عطر تو را به تن زده


تو نیستی !


آن روزها که با تو بودن برایم آرزو بود


تمام شد !


امروز با تو بودن


یا نبودن فرقی ندارد...


سیگار باشد یک خیابان و برگهای زرد پاییزی...


من میروم تا دود کنم هستی ام را ....!!!

 

 

چگونه بگویم ؟

 

اصلا از چی بگم ؟

 

از این همه تنهایی ؟

 

یا از این مرحم تنهاییم که فقط سیگار شده ؟

 

ولی بدون این مرحم الان جای خالیه تورو واسم پر میکنه .

 

منو درک میکنه . . . . . !

 

همون کارایی که تو هیچوقت نکردی . . . !!!!


خسته از روزهای تکراری

 

افسرده از بازی روزگار

 

دل زده از مردم دنیا

 

آزرده خاطر از همه

 

شکست های پی در پی

 

و .... و .... و .... و .... و

 

اینها همه تاوان است

 

تاوان یک نگاه


یک نگاه و لرزش دل


کاش فرصت برای امتحان کردن وجود داشت

 

....!



گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها

حسرت ها را می شمارم

و باختن ها

وصدای شکستن را

… نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم

وکدام خواهش را نشنیدم

وبه کدام دلتنگی خندیدم

که چنین دلتنگــــــــــــــــم!!!!!!!